به گزارش روابط عمومی خیر ماندگار، نشست مجازی «مشارکت اجتماعی و پیشگیری از وقوع متروپلها» عصر یکشنبه 5 تیرماه به همت آکادمی خیر ایران(وابسته به بنیاد خیریه آلاء) برگزار شد.
دکتر محمدرضا پویافر، جامعهشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم انتظامی امین در این نشست درباره علت تأثیرگذاری حادثه «متروپل» در فضای کشور و برانگیختهشدن همدردی مردم، گفت: در این واقعه با فروریختن ساختمانی به خاطر عدم رعایت موارد ایمنی مواجه بودیم که ما را به یاد پلاسکو میانداخت. طبیعی است وقتی جان عدهای از انسانها از بین برود، جامعه همدردی میکند، بخصوص در شرایطی که دستگاههای اجرایی، دچار فرسایش سرمایه اجتماعی شدهاند و جامعه رسانهزده ما، هر نامسئلهای را تبدیل به مسئله میکند.
متروپل، معلول انحراف در مشارکت اجتماعی
این جامعهشناس با بیان اینکه وقوع حادثه متروپل، خود، معلول یک انحراف در مشارکت اجتماعی بوده است، ادامه داد: مالک ساختمان، کسی بود که علیالظاهر در خوزستان به مشارکت اجتماعی و فعالیتهای کارآفرینی میپرداخت و حتی بخاطر برخی از فعالیتهایش از او با عنوان «خَیّر امنیتساز» تقدیر شده بود. این شخص و هولدینگ او، بخاطر چنین مشارکتهای اجتماعی، سرمایه اجتماعی کسب کرده بود و همین موجب شد که دستگاههای نظارتی از اصرار بر برخی استانداردهای فنی که او باید در ساختن ساختمان رعایت کند، عقبنشینی کنند.
وی ادامه داد: این مشارکت، مشارکت اجتماعی از نوع نادرست و انحرافی است که در برخی از ابعاد کشور ما وجود دارد. ما به این مشارکت میگوییم: «مشارکت ضد مشارکت»، این اتفاق زمانی رخ میدهد که اصول مشارکت اجتماعی به خوبی برای مردم و مسئولان تبیین نشده باشد و مفهوم آن، بد فهمیده شده باشد. امروز اقدامات و فعالیتهایی در کشور داریم که برای پیشبرد و تأمین منابعشان، به مشارکت آدمهای بیصلاحیت وابستهاند، بدین ترتیب مثلاً کنشگر اقتصادی در حوزه کنشگری اجتماعی و بالعکس وارد میشود، در این صورت ضوابط رعایت نمیشود و فاجعه به بار میآید. یک بنگاه اقتصادی میتواند مشارکت اجتماعی کند اما نه به این صورت که از یک سری ارزیابیها معاف شود، در اینصورت حادثهای نظیر فروریختن متروپل اتفاق میافتد و متأسفانه 43 نفر جان خود را در این حادثه از دست دادند.
برای پیشگیری از وقوع متروپل چه کنیم؟
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم انتظامی امین با بیان اینکه شکل نادرستی از مشارکت اجتماعی داریم که ضد ایمنی و ضد امنیتی است، عنوان کرد: بخشهایی در کشور ما برای حل مسائل ورود پیدا میکنند که کنشگر اجتماعی، توانمند و متخصص نیستند. اینها اعلام میکنند که دغدغه دارند و باعث میشوند که کنشگران واقعی از میدان بیرون بروند و سازمانهای مردمنهاد تعطیل شوند. مسئله این است که به صورت نهادی، نفوذ افراد سیاسی و اقتصادی در مشارکتهای اجتماعی را داریم. در یکی از شهرها دیدم یک انسان بزرگوار ثروتمند، انجمنی تأسیس کرد و با وجود اینکه سابقهای بین فعالان اجتماعی نداشت، از طرف استاندار و شورا حمایت شد. وقتی افراد غیر اجتماعی وارد بخشهای اجتماعی شوند فرایند کنش اجتماعی را منحرف میکنند. این افراد به دلیل داشتن پول از برطرفکردن خیلی از اشکالات کارشان معاف میشوند.
وی در پاسخ به این سؤال که فعالان در خیریهها و موسسات مردمنهاد برای جلوگیری از حوادثی نظیر مترو پل چه اقداماتی میتوانند انجام دهند، گفت: دو نوع مشارکت اجتماعی داریم، یکی «مشارکت اجتماعیِ نهادی» که در قالب سازمانهای مردمنهاد هستند و دیگر، «مشارکت اجتماعیِ فردی». در هر کدام از این دو نوع، کنشگری اجتماعی با ابزارهای رسانهای قابل تحقق است. حداقل کاری که در عرصه کنشگری اجتماعی میتوان انجام داد، ایجاد حساسیت نسبت به موضوعاتی نظیر متروپل و مطالبهگری است. به نظر بنده چون واقعیتهای اجتماعی از ساختار بینالاذهانی ما برساخته میشود این گفتنها و نقدها اثرگذار است. چنانچه در روزهای اخیر شنیدیم که نسبت به ساختمانهای ناایمن در تهران حساسیت ایجاد شده و رئیسجمهور برای پیگیری آن، دستوراتی داده است.
فعالیتهای رسانهای مردمنهاد باید حمایت شود
این جامعهشناس در پاسخ به این سؤال که آیا مؤسسات خیریه و سازمانهای مردمنهاد میتوانند به طور هماهنگ به مطالبهگری رسانهای صحیح و اصولی بپردازند، بیان کرد: اگر مؤسسات خیریه و سمنها شبکه رسانهای مستقل و توانمند داشتند، این امکان فراهم بود اما متأسفانه شبکههای مستقل توانمندشده در فعالیتهای غیردولتی خیلی کم داریم. سابقه فعالیتهای مردمنهاد نیز در کشور ما کم است و هنوز به اوج شکوفایی خود نرسیده است.
وی با بیان اینکه فضای مبهمی در فعالیت رسانهای داریم، تصریح کرد: در زمینه رسانهای، با یک فرایند نامعلوم در کشور مواجه هستیم، بخشی از فعالیتهای این حوزه وابسته به نهادهای حکومتی است، بقیه فعالیتها نیز توسط مجموعههایی انجام میشود که پشتوانه حمایتی در ساختار قدرت دارند. در حال حاضر، در حوزه رسانه، فعالیتی که ذاتاً اجتماعی باشد و فعالان اجتماعی آن را راهبری کنند، سراغ ندارم. مگر اینکه مثل مجموعه «خیر ماندگار» بخشی از فعالیتهای خود را در قالب پادکست، فیلم کوتاه، جشنواره و ... تولید کند.
پویافر با اشاره به مرگ «رکسانا بلوچ»، کودک کار که پیش از نوروز 1401 بر اثر ضایعه کلیوی رخ داد، یادآور شد: چون این مسئله به مسائل دیگر مربوط میشد، پایگاههای خبری سکوت کامل کردند. این مسئله به حمایت از کودکان اتباع ربط داشت و به حمایت غیردولتی از کودکان هم مرتبط میشد اما هیچ واکنشی حتی در قالب یک نشست هم از رسانهها ندیدیم. چراکه رسانهها نسبت به محدودهای که میتوانند به آن وارد شوند یا نشوند، تردید دارند. این فضای مبهم ممکن است فعالیت غیر دولتی و غیر نهادی را تقویت کند و حتی امکان دارد واکنشهای نادرست و غیر منطقی و هیجانی به همراه داشته باشد.
به نظام شفاف دادهها از پروژهها نیازمندیم
وی در پاسخ به این سؤال که مؤسسات خیریه و سازمانهای مردمنهاد برای پیشگیری از وقوع حوادثی مثل متروپل چه کنشهای دیگری میتوانند انجام دهند، گفت: ما در کشور به نظام شفاف دادهها نیاز داریم. در کشور ما وقتی حرف از داده میشود، مسئله امنیتی میشود. در حالی که باید به سمتی حرکت کنیم که سازمانهای مردمنهاد، امکان تولید، انتشار و تجمیع داده داشته باشند، چراکه انتشار داده، فی نفسه، نظارتپذیری میآورد. البته برای این امر نیاز به قانون است و حد و حدود آن را قانون باید مشخص کند.
این استاد دانشگاه یادآور شد: شهرداری تهران طرحی را شروع کرد که در آن اطلاعات تمام پروژههای شهری به طور شفاف روی سایت قرار میگرفت. اگر این اقدام، استمرار یابد و فراگیر شود و سازمانهای مردمنهاد نیز به تجمیع و انتشار آن کمک کنند، نظارتپذیری بر پروژهها بیشتر میشود و آنگاه مالکان پروژهها کمتر میتوانند تخلف کنند. همچنین لازم است به مؤسسات خیریه و سازمانهای مردمنهاد، فضا داده شود تا به مطالعه ارزیابی تأثیرات اجتماعی و فرهنگی پروژهها(social impact assessment) وارد شوند و جامعه را از نتایج تحقیقات خود مطلع کنند.
نقش رسانه ملی در پیشگیری از وقوع متروپلها
این پژوهشگر در مورد نقش رسانه ملی در مشارکتهای اجتماعی پیشگیرانه از حوادثی همچون متروپل عنوان کرد: رسانه ملی برای جذب مخاطب روی بیلبوردها تبلیغ میکند و این نشان میدهد که با چه وضعی مواجه است. این مسئله به خاطر این است که رسانه خودش را نیازمند تعامل نمیبیند. این موضوع برای رسانه خطرناک است. رسانه ملی باید به مؤسسات خیریه و سازمانهای مردمنهاد فضا دهد؛ اما نه به آنهایی که همیشه ارتباطات دارند و دستشان و صدایشان به رسانه میرسد، بلکه باید به سراغ صداهایی بروند که کمتر شنیده میشنوند. صداوسیما باید مدلهای موفق اما گمنام را دعوت کند و مدل فعالیت اجتماعی آنان را به مردم ارائه کند. بیشک وقتی تعامل رسانه ملی با فعالان اجتماعی بیشتر شود، امکان نظارتپذیری اجتماعی، مطالبهگری و آگاهی عمومی بیشتر میشود و خطر وقوع حوادثی مثل متروپل کمتر میشود.
دیدگاه خود را بنویسید