به گزارش روابط عمومی خیر ماندگار، پنجاه و چهارمین نشست تخصصی خیر ماندگار با موضوع «کارکردهای تأمین مالی خُرد جهت تحقق مأموریتهای توانمندسازی نهادهای خیریه» عصر دوشنبه 23 آبانماه از ساعت 14 الی 16 به شکل مجازی و حضوری به همت پژوهشکده آلاء برگزار شد.
در ابتدا، دکتر مصطفی سمیعینسب، مجری و کارشناس این نشست با اشاره به اهمیت موضوع این جلسه، آن را موضوعی مهم و پربسامد دانست و گفت: در فضای فعالیتهای خیریه، مسئله نظام تأمین مالی خرد مطرح است که در طول دو، سه دهه اخیر نیز جزء راهبردهای اصلی کمک به محرومان و توانمندسازی افراد مورد نیاز بوده است. درنتیجه میخواهیم در همان چهارچوب، چیستی، چرایی و چگونگی به این مبحث بپردازیم؛ یعنی ابتدا به مسئله «چیستی» نظام تأمین مالی خُرد و گرهخوردن به مسئله توانمندسازی، در گام دوم به بررسی مسئله «چرایی» که ناظر به اهمیت و ضرورت این راهبرد است و در انتها به مسئله «چگونگی» که اشاره به تجربیات است، میپردازیم. آسیبشناسیهای خوبی در رابطه با توانمندسازی مبتنی بر نظام تأمین مالی خرد در جامعه صورت گرفته است که میتواند برای مجموعههای مختلف، مفید باشد که با چه نگاه و نگرشی به این مسئله بپردازند.
خیریههای دنیا به سمت توانمندسازی رفتهاند
در ادامه، دکتر محمد سلیمانی، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق (ع) به شرح مفصل مسئله نظام تأمین مالی خرد پرداخت و گفت: بحثی که با عنوان «کارکردهای تأمین مالی خرد» میخواهم ارائه کنم در جهت تحقق مأموریتهای توانمندسازی نهادهای خیریه است. سیر کلی بحث از اینجا شروع میشود؛ در طول زمان شاهد این بودیم که نهادهای خیریه و NGOها در سراسر دنیا روی اثربخشیِ خدماتی که ارائه میکنند و منابعی که تخصیص میدهند، بیش از پیش حساس شدهاند و واقعاً دغدغهای در این حوزه شکل گرفته است که چگونه میتوان اثربخشیِ کنشهای ما در حوزه مبارزه با فقر را بیشینه کرد. حرکتی که در خیلی از خیریهها مشاهده میکنیم این است که بهجای حمایتهای مستقیم از جامعه هدف، به سمت توانمندسازی، اشتغالزایی و فعالیتهای تعاملی و شبکهای رفتهاند. آنچه که آمارهای جدید نشان میدهند این است که بسیاری از خیریهها یعنی بیش از 50 درصد از نهادهای خیریه، کنشهای حوزه توانمندسازی را در دستور کار خود قراردادهاند. حتی نهادهای خیریه وابسته به کلیسا هم به حوزه توانمندسازی ورود جدی داشتهاند. اگر به بحث توانمندسازی از بُعد مفهوم توسعه و محرومیتزدایی هم نگاه کنیم میتوانیم به این جمعبندی برسیم که برای حذف پایدار فقر، توانمندکردن فرد و جامعهای که در آن بستر میخواهد کنش اقتصادی صورت بگیرد، اهمیت دارد و از این جهت، اولویت ما برای حذف پایدار فقر باید توانمندسازی باشد. البته مباحث جدیدتری نیز در حوزه بحث مبارزه با فقر وجود دارد؛ مثلا بعضی پژوهشگران، تأکید را بر بحث ترویجگری یا حمایتگری گذاشتهاند و آن را مهمتر دانستهاند. آنها قائل به این هستند که حذف پایدار فقر نه از کانال توانمندسازی، بلکه از کانال حمایتگری میگذرد.
عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق (ع) درباره محورهای توانمندسازی را اظهار کرد: دو مقوله «دسترسی مالی یا فرایندهای تأمین مالی» و «آموزش و ارتقای فاکتورهای توسعه فردی» در حوزه توانمندسازی محوریت پیدا میکنند. تجربهای که به طور خاص در حوزه دسترسی مالی اتفاق افتاده است، نشان میدهد که دولت و بازار (بخش خصوصی) برای ارائه راهحل به این حوزه با چالشهایی روبهرو بودهاند؛ مثل مسئله سنجش اعتبار، تأمین وثیقه (که واقعاً در حوزه روستایی و مناطق محروم معضلی جدی است)، بالابودن نرخ سود و مانیتورینگ یا پایش که به دلیل خرد و متکثر بودن نظارت دشوار است. لذا با وجود این مشکلات، بازار (یعنی بخش خصوصی) به دلیل فقدان انگیزه و دولت به دلیل پدیدههایی مثل ناکارآمدی و فساد و اساساً اینکه دولت برای چنین کاری ساخته نشده است، نمیتوانند در فرایندهای تأمین مالی برای فقرا و محرومین موفق عمل کنند.
مفهوم «تأمین مالی خرد» چگونه پدید آمد
دکتر سلیمانی افزود: در این فضا مفهومی با عنوان «تأمین مالی خُرد» مورد توجه قرار گرفت و در قالب یک سازوکار و مجموعهای از ابزارها که یک هدف مشخص را دنبال میکند، مطرح شد. این جریان از سوی بانک گرامین در بنگلادش شکل گرفت و به یک پارادایم تبدیل شد؛ پارادایمی که خوشبینیهای خیلی زیادی نسبت به مقوله فقرزدایی ایجاد کرد. این خوشبینی در حدی بود که بعضیها این را به عنوان معجزه پایان فقر ذکر میکردند؛ یعنی میگفتند اگر ما بتوانیم تأمین مالی خرد را به صورت فراگیر پیاده کنیم، در دنیا پرونده فقر را خواهیم بست. این خوش باوری خیلی بزرگتر از آن چیزی بود که ما الان داریم؛ چون ما تجربه ناکامی را هم در تأمین مالی خرد دیدهایم.
وی مسئله تأمین مالی خرد را یک بسته در نظر گرفت و توضیح داد: تأمین مالی خرد به عنوان یک بستهای مطرح شد که نه فقط تأمین مالی بلکه سایر اجزای لازم برای توانمندسازی را هم در دستور کار خود قرار میدهد. مدل بانک گرامین طوری بود که عملاً یک نوع فضای کسب و کار ایجاد میکرد که همراه با توسعه فردی و توانمندسازی تک تک افراد بود؛ البته به مرور زمان این خوشباوری کم شد و شاهد پدیدهای بودیم که شکست تأمین مالی خرد بود. در این فضا پیشنهاداتی هم داده شد که با تمرکز بر ناکامیهای تأمین مالی خرد بود. مطالعات متعددی در مورد بحث اثرات تأمین مالی خرد در حوزه فقر انجام شده است؛ مطالعاتی که در ابتدای دهه اول قرن فعلی (سال 2000 میلادی) به بعد نوشته و چاپ شده است، به آثار و تبعات تأمین مالی خرد خیلی خوشبین هستند؛ اما در سالهای بعد از سال 2010 مطالعاتی داریم که روی آثار منفی و چالشها تأکید داشتهاند.
این پژوهشگر افزود: خیلی مختصر آثار مثبت تأمین مالی خرد را ذکر میکنم؛ تسهیل راهاندازی کسبوکارهای کوچک و خرد محلی، توسعه فردی، سیستم انگیزشی خوبی که برای ذینفعان به وجود آورد، استقلال مالی، کاهش روحیه تکدیگری و بازتعریف نقش زنان در جامعه. چالشها و ضعفها را نیز به دو بخش تقسیم کردهام؛ آنهایی که متمرکز بر مسائل مالی و چالشهایی که متمرکز بر مسائل توسعهای و حوزه خاص محرومیتزدایی هستند. مطالعات متعددی در حوزه مالی انجام شده است که اینها عمدتا به این اشاره دارند که اگر یک موسسه بخواهد چرخش از نظر مالی بچرخد، باید نرخهای بهره بالا بگیرد که تقریبا این اصلیترین چالش است.
سلیمانی، اصلیترین چالش برنامههای تأمین مالی خرد را پایداری مالی و پایداری عملیاتی دانست و بیان کرد: پایداری عملیاتی یعنی توانایی نهاد مالی برای اینکه بتواند هزینههای عملیاتی (به طور خاص هزینه نیروی کار، اجاره محل، اقلام مصرفی و ...) را پوشش دهد. اگر مؤسسهای بتواند این هزینهها را پوشش دهد، پایداری عملیاتی دارد اما پایداری مالی یعنی نهاد مالی نهتنها بتواند هزینه عملیاتیاش را پوشش دهد، بلکه بتواند هزینه سرمایه خود را هم پوشش دهد. تجربه دنیا نشان داده است که مؤسسات تأمین مالی خرد عموماً پایداری عملیاتی ندارند و تقریباً فاقد پایداری مالی هستند.
چالشهای صندوقها و مؤسسات تأمین مالی خرد
وی به تجربه داخلی در این زمینه اشاره کرد: در مورد کشور ایران بررسیای که در بنیاد برکت انجام شده است نشان میدهد تقریبا عمده صندوقهایی که برای تأمین مالی خرد در کشور داشتهایم، در حوزه پایداری عملیاتی مشکل داشتهاند. مؤسسه تاک در ابتدای دهه 90 با بانک کشاورزی پروژه مشترکی انجام داده که خروجیاش این است: تقریبا نیمی از صندوقها مشکل پایداری عملیاتی داشتند و به نوعی وابسته به کمکهای دولت یا نهادهای بینالمللی بودند. از این جهت، درواقع ما با چالش جدیای روبهرو هستیم و شاید یکی از دلایلی که سرعت رشد صندوقهای تأمین مالی خرد در کشور کاهش پیدا کرده و در دنیا هم بازنگریهای جدی داشته این بوده است که این پایداری مالی و عملیاتی حاصل نشده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق (ع) به چالشهای دیگری در حوزه توانمندسازی فقرا توسط موسسات تأمین مالی خرد اشاره کرد و گفت: مؤسسات تأمین مالی خُرد معمولا توان انگیزش افراد بسیار فقیر و محروم را ندارند. نکته بعدی این است که بسیاری از طرحهای تأمین مالی خرد به دلیل اینکه آن ملاحظات مالی را دارند طرح را خیلی محدود درنظر میگیرند و درنتیجه افزایش درآمد چندانی برای افراد فقیر ایجاد نمیکنند. همچنین با اجرای چنین برنامههایی ما شاهد این بودیم که بهانه به دست دولتها و سایر ارکان فعال در امر خیر افتاد که بگویند در اینجا صندوق و فعالیت تأمین مالی خرد وجود دارد، پس حضور پیدا نکنند. درحالی که این صندوق فقط دارد وام در حوزه تعریف کسب و کار کوچک محلی میدهد و سایر نیازهای افراد فقیر را که زیاد هم است پوشش نمیدهد. همچنین در رویکرد تأمین مالی خرد، سوگیری انتخاب پررنگ است؛ یعنی متولیان صندوقهای تأمین مالی خرد، سراغ محرومترین مناطق نمیرود، چون سودآوری دشوار است و حتی در مناطق فقیر هم خانوادههایی را انتخاب میکنند که ریسکپذیرتر و در توانمندشدن، مستعدترند. این منجر به این میشود که اتفاق مثبتی در سطح خانوار بیفتد ولی در سطح منطقه تغییر خاصی رخ ندهد؛ یعنی تأمین مالی خرد میتواند باعث توسعه فردی شود اما در توسعه منطقهای موفق نخواهد بود.
سلیمانی به دو نکته نیز در مورد ظرفیتهای بخش خصوصی در توانمندسازی اشاره کرد و گفت: اگر قرار است بخش خصوصی دنبال سود باشد این راهکار جواب نمیدهد؛ یعنی کمکی به جریان توانمندسازی نخواهد کرد؛ اما بحثی که اخیراً خیلی پررنگ شده این است که بنگاههای خصوصی از محل مسئولیتهای اجتماعی خود و هزینههایی که در این بخش میخواهند خرج کنند، به موسسات تأمین مالی خرد یارانه بدهند و حمایت کنند و آنها را به پایداری مالی و عملیاتی برسانند.
نسبت خیریهها و مؤسسات «تأمین مالی خُرد»
عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق (ع) نهادهای بخش سوم را کارآمدتر دانست و گفت: حجم بزرگی از شکستهایی را که دولت و بازار در حمایت از نهادهای خیریه میخورند نهادهای بخش سوم نخواهند داشت. به طور کلی، حداقل سه روش وجود دارد که نهادهای خیریه میتوانند کارکردهای تأمین مالی خرد را مورد توجه قرار دهند: هبه، قرضالحسنه و وقف. نهادهای خیریه میتوانند این منابع خود را برای افزایش سرمایه یا برای پوشش هزینههای عملیاتی در اختیار نهادهای تأمین مالی خرد قرار دهند. اگر این ترکیب مقدس بین نهادهای خیریه و تأمین مالی خرد اتفاق بیفتد ما هم میتوانیم مسائل مالی و هم مسائل توسعهای را پوشش دهیم.
وی در جمعبندی صحبتهای خود در این نشست گفت: نهادهای تأمین مالی خرد دستاوردهای خوبی داشتهاند اما برای اینکه بتوانند همه دستاوردهای خود را شکوفا کنند نیازمند این هستند که دغدغه پایداری مالی را کنار بگذارند و البته همه مسئله هم این نیست، این است که ما باید با مسئله فقر به صورت جدیتر و نظاممندتر روبهرو شویم. فصل مشترک نهادهای خیریه و نهادهای تأمین مالی خرد، توانمندسازی است.
در بخش پایانی نشست، پرسش و پاسخی بین شرکتکنندگان و مهمان برنامه صورت گرفت.
دیدگاه خود را بنویسید